پفج. [ پ َ ] ( اِ ) کف دهان و خیوی دهان باشد. ( فرهنگ اوبهی ) : قی اوفتد آنرا که سر و روی تو بیندزان خلم و از آن پفچ چکان بر برو بر روی.شهید.و رجوع به بفج شود.