پشمه چال

لغت نامه دهخدا

پشمه چال. [ پ َ م َ ] ( اِخ ) نام قریه ای است.
- امثال :
روضه خوان پشمه چال ؛ آنکه برای هر تازه واردی گفته های پیشین از سر گیرد. آنکه برای هر وارد نو قصه را از سر حکایت کند.

فرهنگ فارسی

نام قریه ایست یا روضه خوان پشمه چال تعبیری مثلی است آنکه برای هر تازه واردی گفته های پیشین از سرگیرد

پیشنهاد کاربران

بپرس