پشم شدن

فرهنگ فارسی

۱- ( مصدر ) پراکنده شدن . ۲- ( مصدر ) پراکنده ساختن . ۳- ( مصدر ) جدایی کردن.

پیشنهاد کاربران

پشم ؛ پوشاننده و پوشش دهنده
تفسیر و تحلیل کاملتر در متن زیر تبیین شده است ؛
باشماق ؛
استفاده و کاربرد این کلمه برای کفش از جهت پوشش برای پا می باشد. یعنی کلمه ی ( پاپوش یا پوش پا ) ریخت فارسی شده ی این کلمه می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

و حتی فلسفه ی کلمه ی پَشم در گوسفندان از جهت پوششی می باشد که خداوند متعال برای این حیوانات در نظر گرفته است.
ریخت کتابی این کلمه پوشماق منشعب از کلمه ی پوشش می باشد.
در قدیم الایام اصطلاح روگرفتن زنان از مرد نامحرم که با تکه پارچه ای تورتور بر روی صورت انداخته می شد تا صورت پوشیده شود کلمه ی پوشماق گفته می شد.
اگر فلسفه ی ایجاد کلمه ی پوشش و پاشماق را بر مبنای قانون و قواعد ایجاد کلمات در سه زبان فارسی و انگلیسی و ترکی بخواهیم بررسی کنیم تا ببینیم این کلمه از چه سرچشمه ای در آبراه سیال مفاهیم کلمات جاری شده است کلمه ی پوشش به عنوان یک روپوش و کاور و محافظ از جهت جلوگیری برای از هم پاشیدگی آن می باشد.
یعنی دو کلمه ی پوشش و پاشش دو کلمه با بار متضاد از یک مصدر و بن واژه می باشد.
کلمه ی پاشش در اصطلاح از هم پاشیدگی در یک موقعیت کاربردی دیگر با یک ساختمان متفاوت با کلمه ی فاش مرتبط می باشد.
یعنی اصطلاح فاش شدن اسرار از جهت از هم پاشیدن و پوشیده نماندن و عدم پوشش آن راز می باشد که باعث فاش شدن و پاشیده شدن آن راز و حالت پشیمانی که ایجاد می شود می باشد.
یعنی کلمه ی پاش و فاش دارای یک معنی مشترک به معنی از هم پاشیدگی می باشد.
فلسفه ی از هم پاشیدگی هم به صورت طبیعی به معنای از فشردگی افتادن می باشد.
پشیم شدن یا پژیم شدن در اصطلاح پشیمانی یعنی از پوشش افتادن و از هم پاشیدن دارای معنا و مفهوم می باشد.
در همین رابطه ، کلمه ی پِژمان با ریخت پوژمان و پوشمان به معنی پوشاننده و پوشش دهنده که با یک تعریف موازی به معنی ستارالعیوب دارای معنا و مفهوم می باشد.
و کلمه ی پوش با ریخت فوش مرتبط با کلمه ی فشار و فشرده ماندن می باشد.
اگر هم رد کلمه ی فشار را در زبان انگلیسی جستجو کنیم کلمه ی پوش با نگارش push به معنی فشار دادن را خواهیم یافت.
دو کلمه ی pull و push که بر روی درب های شیشه ای سکوریت مغازه ها در زمانه ی ما نوشته شده است به معنی کشیدن و فشار دادن دارای کاربرد عینی و قابل مشاهده خواهد بود.
پس با تفاسیر ذکر شده کلمه ی باشماق با ترجمه ی کفش از جهت فشار دادن پا در درون کفش جهت محافظت و جلوگیری برای از هم پاشیدگی سلامت پا می باشد.
چنانچه اگر بخواهیم زوایای بیشتری از کلمه ی پوشش را با دو کلمه ی پاش و پوش منشعب از کلمه ی فشار و از هم پاشیدگی بیشتر به پیش برویم به دو کلمه ی بسیار کلیدی در پهنه ی واژگان و دریای لغات خواهیم رسید.
و آن دو کلمه چیزی نیست جز دو کلمه ی پارس و فارس.
جهت درک بهتر مطلب تفسیر شده ی فوق، مطالعه ی متن تحلیل شده ی زیر در مورد کلمه ی بوشهر می تواند به دریافت و نشستن عمق مطلب در ذهن کمک کند؛
بوشِهر ؛ اگر مسیر ایجاد ساختمان کلمه ی بوشهر را از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات دنبال کنیم تا ببینیم از چه سرچشمه ای جاری شده و به چه سمتی مفهوم این کلمه جریان دارد و چه زمینی را برای سیرآب نمودن دانه های دانایی مشروب می کند بدینصورت قابل تبیین خواهد بود ؛
تک تک القاب و عناوین و اسامی که در نقطه نقطه ی ایران پهناور و عزیزمان استفاده شده است دارای حکمت های فراوانی از معنا و معانی در مفهومشان می باشد.
اگر در تلفظ رایج کلمه ی بوشهر دقت کنیم برای تلفظ حرف ( ش ) از مُصَوّت کسره استفاده شده است نه از مُصَوِّت فتحه.
همچنین اگر در فرهنگ و گویش زبان فارسی دقت کنیم در هیچ کجای زبان فارسی و لهجه های محلی برای کلمه ی شَهر ، از تلفظ شِهر استفاده نمی شود.
در قانون و قواعد ایجاد کلمات حرف ( ب ) در ساختمان کلمه ی بوشهر در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در موقعیت های کاربردی مختلف قابل تبدیل به حرف ( پ ) می باشد و حرف ( پ ) قابل تبدیل به حرف ( ف ) می باشد. مثل شتاب و شتافتن یا مثل فارس پارس بارس بارز باروز برزو مبارزه ابراز و. . .
یعنی بوشهر پوشهر پوشر فوشر فشار افشار.
یعنی نیروی پوش کننده ( push ) نیروی فشار دهنده
حتی در زبان و نگارش انگلیسی هم اگر دقت کنیم bushehr نگارش شده است.
اگر هم به پیشینه و تاریخچه ی این خطّه از سرزمین مان دقت کنیم این نقطه از خاک ایران عزیزمان، مثل کلمه ی اصفهان با ریخت سپاهان که محل اتحاد و تجمیع سپاهیان مختلف از تمام نقاط ایران بوده است بوشهر نیز به عنوان یک نقطه ی پوش کننده و نقطه ی پس زننده ی بیگانگان بوده است .
نقطه ای که همیشه به عنوان یک نقطه ی اشراف بر دشمن و نقطه ی پرفشار برای درهم فشردن و پوساندن دشمن و پس زدن متجاوزان به خاک ایران، ستارگان و دلیرمردان زیادی از این نقطه در خاک ایران درخشیده اند .
ستارگانی از تنگستان و دِیْلَم و دِلوار و اَهْرَم و دیگر نقاط این خطه مثل رییس علی دلواری.
پس روند تغییر تحول آوایی و تغییر ریخت و نگارش کلمه ی بوشهر در کانال زمان بدینصورت بوده است ؛
( بوشهر پوشر فوشِر فشار افشار اپشار پاشار پاسار پسر پاسارگاد پارس فارس بارز مبارزه برزو برازجان بُرزولی بَرزانلو برزل آباد برزیل برزگر بذر و غیره )
در زبان انگلیسی نیز برای عمل فشار دادن و هُل دادن از کلمه ی پوش push استفاده می شود که به لحاظ مصدر و بن واژه و مفهوم مشترک در ساختمان این کلمه مرتبط با کلمه ی فشار می باشد.
در واقع دایره ای که از کلمه ی فارس و پارس در پهنه ی واژگان و دریای لغات ایجاد شده است دایره ای بسیار وسیع و گسترده از کلمات گوناگون می باشد که در ابعاد کاربردی مختلف با مفهوم نیرو و انرژی و توانمندی در حال استفاده در مکالمات زبان فارسی امروزی و دیگر زبان ها می باشد. در واقع اگر با دقت بیشتری در مبحث زبان شناسی به کلمات و واژگان و آواهای این واژگان در همه ی زبان ها دقت کنیم متوجه خواهیم شد که زبان فارسی ریشه ی تمام زبان های مکالمات جوامع امروزی می باشد.