پشتلنگ. [ پ ُ ل َ ] ( ص ) هرزه و ناقص و معیوب و بی معنی باشد. ( برهان قاطع ). بیهوده : در ملک تو بسنده نکردند بندگی نمرود پشه خورده و فرعون پشتلنگ.سوزنی.|| پس افتاده. ( برهان قاطع ). و نیز رجوع به پشلنگ شود.