پشت پائی

لغت نامه دهخدا

پشت پائی. [ پ ُ ] ( ص نسبی ) حیز. بی ننگ :
که پامردی نماید وارهاند
مرا از دست مشتی پشت پائی.
امیدی.

فرهنگ فارسی

حیز بی ننگ

پیشنهاد کاربران

بپرس