دیکشنری
مترجم
بپرس
پشت پائی
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
پشت پائی. [ پ ُ ] ( ص نسبی ) حیز. بی ننگ :
که پامردی نماید وارهاند
مرا از دست مشتی پشت پائی.
امیدی.
فرهنگ فارسی
حیز بی ننگ
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها