پشت و رو کردن


معنی انگلیسی:
invert, reverse, turn

لغت نامه دهخدا

پشت و رو کردن. [ پ ُ ت ُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مقلوب کردن. منقلب کردن. برگرداندن جامه بصورتی که رو پشت و پشت رو شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) وارونه کردن جامه کیسه قبا و مانند آن .

مترادف ها

turn (فعل)
عطف کردن، تغییر دادن، بر گرداندن، پیچاندن، وارونه کردن، تبدیل کردن، خیش زدن، خیش کشیدن، منحرف شدن، معطوف داشتن، چرخ زدن، پشت و رو کردن، تاه زدن، گشتن، گرداندن، معکوس کردن، پیچ خوردن، چرخیدن، تغییر جهت دادن، چرخ خوردن، دگرگون ساختن

reverse (فعل)
بر گرداندن، برگشتن، نقض کردن، وارونه کردن، پشت و رو کردن، واژگون کردن

evert (فعل)
بر گرداندن، پشت و رو کردن

فارسی به عربی

عکس

پیشنهاد کاربران

بپرس