پشت رو. [ پ ُ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) وارونه. وارون. واژون. باژگون. باژگونه. اَشن َ: پیراهنت را پشت رو پوشیده ای.
= پشت * پشت ورو* پشت و رو کردن:۱. برگرداندن و وارونه کردن جامه یا رویۀ لباس که پشت آن به رو بیاید.۲. [مجاز] خلاف واقع نشان دادن.