لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
آنچه از پارچه چون اطلس و ململ و توری در پشت در و پنجره و در از جانب اطاق آویزند تا از شدت تابش آفتاب بدرون کاسته شود
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
حائل، دیافراگم، پشت پنجره، پشت دری
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
به دردنخور، هیچکاره،
کفتر پشت دری: کبوتری که نه به درد تخمگذاری می خورد نه برای حمال بودن درخور است نه برای پراندن کارایی دارد.
کفتر پشت دری: کبوتری که نه به درد تخمگذاری می خورد نه برای حمال بودن درخور است نه برای پراندن کارایی دارد.