پشت بدادن

لغت نامه دهخدا

پشت بدادن. [ پ ُ ب ِ دَ ] ( مص مرکب ) ادبار. ( تاج المصادر بیهقی ) ( زوزنی ). دبور. || گریختن از میدان جنگ. فرار از خصم.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- تکیه کردن استناد کردن اتکائ . ۲- رو گردانیدن رو گردان شدن. ۳- گریختن فرار کردن روی تافتن منهزم شدن . ۴- ادبار . ۵- زایل گشتن . ۶- آماده شدن مادینه پذیرفتن نرینه را. ۷- بپایان رسیدن . یا پشت دادن اسب و ستور . حاضر و رام بودن برای سواری .

پیشنهاد کاربران

بپرس