پشت انداختن

مترادف ها

back (فعل)
طرفداری کردن، سوار شدن، پشتی کردن، پشت انداختن، بعقب بردن، پشت چیزی نوشتن، ظهرنویسی کردن، بر پشت چیزی قرار گرفتن

فارسی به عربی

ظهر

پیشنهاد کاربران

بپرس