لغت نامه دهخدا
- در پسله ؛ در خفا. نهانی. سرّاً.
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
گویش مازنی
پیشنهاد کاربران
پَسَله:پناهو، نهان گاه، پشت، . نمونه:آن را پیش کشید و پسله حرفش به قدیر گفت. ( کلیدر، ج۶، ص۱۷۵۵ )
گویش فارسی قندهاری: پشت سر کسی حرف زدن. در نهان/غیبت کردن
پسله : [عامیانه، اصطلاح] جای پنهان، در نهان.