پسروی کردن. [ پ َ رَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) پیروی کردن. تابعیت کردن. متابعت. ( تاج المصادر بیهقی ) ( منتهی الارب ). تبع. اتباع. اتبّاع. تباعة. اقتداء. اقتفاء. مساتلة: استتباع ؛ پس روی کردن خواستن. تباع ؛ پس روی عمل کسی کردن. تتابع؛ پس روی کردن با یکدیگر. تکاتع؛ پس روی کردن با یکدیگر. ( منتهی الارب ).