پسرعم. [ پ ِ س َ ع َ ] ( اِ مرکب ) پسر نیای پدری. عم زاده. پسرعمو. عموزاده. ابن عَم . قِتل. ( منتهی الارب ): کلاله ؛ پسران عم دورتر. ( منتهی الارب ).