پسامارکسیسم

پیشنهاد کاربران

پسامارکسیسم روندی در فلسفه سیاسی و نظریه اجتماعی است که با دور زدن مارکسیسم ارتدکس، نوشته های کارل مارکس و مارکسیسم را بهم ریخته است. اصطلاح پسا مارکسیسم اولین بار در کار نظری ارنستو لاکلائو و شانتال موفه هژمونی و استراتژی سوسیالیست ظاهر شد. می توان گفت پسامارکسیسم به عنوان یک تئوری سیاسی در دانشگاه اسکس توسط لاکلو و موفه توسعه یافت. از نظر فلسفی، پسا مارکسیسم با اشتیاق گرایی و ذات باوری مقابله می کند. ( به عنوان مثال، اقتصاد را بنیادی از سیاست نمی داند و دولت را ابزاری می داند که به نمایندگی از منافع یک طبقه معین بدون ابهام و خودمختار کار کند ) . بررسی اجمالی اخیر دربارهٔ پسامارکسیسم توسط ارنستو اسکرپانتی، گوران تربرن و گریگوری میرسون ارائه شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

پسا مارکسیسم از اواخر دهه ۱۹۶۰ آغاز شد و چندین روند و رویداد در آن دوره در پیشرفت آن تأثیر گذاشت. ضعف الگوی اتحاد جماهیر شوروی آشکار شد و مارکسیسم از زمان انترناسیونال دوم با کمبود روبرو شد. این اتفاق همزمان با وقوع اعتصابات و اشغالها در سال ۱۹۶۸ در سطح بین المللی، ظهور نظریه مائوئیسم و گسترش تلویزیون های تجاری که جنگ ویتنام را در پخش آن پخش می کرد، رخ داد. متعاقباً، لاکلاو و موفه با قرار دادن تجزیه و تحلیل خود در یک چارچوب غیر ذات گرایانه پسا مارکسیستی، به گسترش «موقعیت های موضوعی جدید» می پردازند.

پسامارکسیسم
منابع• https://fa.wikipedia.org/wiki/پسامارکسیسم

بپرس