( To test ) : آرِش این واژه این چنین است: ( راهی برای یابش آنچه که کسی می داند، یا کسی یا چیزی می تواند انجام دهد یا هاوند آن است، از راه پرسش ها یا ورزیتاری های�فعالیت های� کُنشیک ) =آزمودن.
برابر پارسی پهلوی این واژه است:
... [مشاهده متن کامل]
۱ - ( Passāxtan ) :پَسّاختن: ( پَسّاخت، پَسّاخته، پَساز، نام کنشش: پَسّازش ) .
۲ - ( Uzmudan ) :اوزمودن ( اوزمود، اوزموده، اوزما، نام کنشش: اوزمایش ) .
( test ) : برابر این نام واژه برابرش در پهلوی هست: ( Passāxt ) : پَسّاخت.
برابر پارسی پهلوی این واژه است:
... [مشاهده متن کامل]
۱ - ( Passāxtan ) :پَسّاختن: ( پَسّاخت، پَسّاخته، پَساز، نام کنشش: پَسّازش ) .
۲ - ( Uzmudan ) :اوزمودن ( اوزمود، اوزموده، اوزما، نام کنشش: اوزمایش ) .
( test ) : برابر این نام واژه برابرش در پهلوی هست: ( Passāxt ) : پَسّاخت.
با درود
درست کردن : passāxtan , پساختن
در نِبیگ ( کتاب ) فرهنگ پهلوی بهرام فروشی
درست کردن : passāxtan , پساختن
در نِبیگ ( کتاب ) فرهنگ پهلوی بهرام فروشی
پَساختن. آزماییدن. رونیدن.