پسا نوگرائی

پیشنهاد کاربران

پسانوگرایی[۱] یا پست مدرنیسم، ( همچنین: پسا مدرنیسم، پساتجدد، مابعد تجدد ) ( به انگلیسی: Postmodernism ) به سیر تحولات گسترده ای در نگرش انتقادی، فلسفه، معماری، هنر، ادبیات و فرهنگ می گویند که از بطن نوگرایی ( مدرنیسم ) و در واکنش به آن، و یا به عنوان جانشین آن پدید آمد. پست مدرنیته مفهومی تاریخی - جامعه شناختی است که به دوران تاریخیِ بعد از مدرنیته اطلاق می شود. [۲]
...
[مشاهده متن کامل]

محتویات [نمایش]
تعاریف دیگر [ویرایش]
بعضی به عبارت ساده آن را این گونه تعریف کرده اند: «چرخش از سلطنت خفقان آور روایت های کبیر به خودمختاری پرتفرقه ی خرده روایت ها»[۳]
پسامدرنیسم مدرنیته ای دیگر است که به مدرنیته با نگاهی نو و دیگر نظر می افکند. پسامدرنیسم سنت نفی کننده و انتقادی مدرنیته را در مورد مدرنیته به کار می گیرد. [۴]
خلاصه [ویرایش]
پیشوند «پسا» در پسامدرنیسم الزاماً اشاره به تأخُر زمانی ندارد. پساتجدد در اصل در واکنش به نوگرایی و تحت تأثیر هوشیاری عمومی پس از جنگ جهانی دوم به وجود آمد. پسانوگرایی به مکتب فرهنگی، فکری و هنری اشاره دارد که فاقد سلسله مراتب مرکزی یا اصول ساخت یافتهٔ مشخص و در برگیرندهٔ پیچیدگی مفرط، تناقض، ایهام، تنوع و عدم انسجام درونی است. [۵][پیوند مرده] این اصطلاح اولین بار در سال ۱۹۴۹ برای ابراز ناخرسندی در قبال معماری نوگرا به کار برده شد و منجر به ایجاد نهضت معماری پسانوگرا شد. پست مدرنیته در یک تغییر کلی از تولید به مصرف به عنوان مجموعه مرکزی فرآیندهای اجتماعی و اقتصادی ساخت اجتماعی مداخله می کند. به این معنا، مفهوم پست مدرنیته تا حدی مشابه جامعهٔ فرا صنعتی است، این مفهوم اظهار می دارد که جوامع صنعتی شاهد تغییر جهت از ساخت صنعتی به صنایع خدماتی با تاکید بر تکنولوژی اطلاعات هستند. بعضی از نظریه پردازان مفهوم پست مدرنیته را برای اشاره به موقعیت نهادی مورد استفاده قرار نمی دهند بلکه به منظور ارجاع به موقعیت دانش به کار می برند. بنابراین بومن عنوان کرده است که پیامدهای پست مدرنیته آنها چیزهایی است که ذهن مدرن بر خودش از دور و بواسطهٔ درک انگیزش تغییر بازتاب می کند. عدم قطعیت ، دو سو گرایی و ابهام پست مدرنیته امکان به چنگ آوردن سرنوشت به منظور خلق آینده مان را فراهم می آورد. اگرچه هیچ یک از این ها تضمین یا مبنای عامی برای این پروژه نیستند، بلکه تنها به عنوان احتمالی درون موقعیت پست مدرنیته ظاهر گشته اند. اندیشهٔ پست مدرنیته خواستار ان است که مدرنیته در پی بر آوردن وعده های خود باشد ولو اینکه عقلانیت در آن تحریف شده است. برای لیوتار نیز وضعیت پست مدرنیته فهم موقعیت دانش در جامعهٔ بسیار پیشرفته است. او « شکاکی دربارهٔ فرا روایت ها » را عنوان می کند و تفاوت ها و فهم های واقع شده درون دانش های خاص محلی را تجلیل می کند.
The Longaberger Companyیک کارخانه در اوهایوپسانوگرایی
مفهومی است که تعریف آن بین تحصیل کرده ها، روشنفکران، و مورخان بدلیل دلالت ضمنی آن به اینکه که دوران نوگرایی بسر رسیده است، بسیار مشکل و بحث انگیز است. با این حال، اکثر این افراد بر سر این مسئله که از اواخر قرن بیستم مفهوم «پسانوگرایی» یا «پست مدرنیسم» در مقولاتی مانند فلسفه، هنر، تئوری نقد، ادبیات، معماری، تفسیر تاریخ، و فرهنگ تأثیر داشته توافق نظر دارند. این مفهوم تعریفی ساده دارد که بطور کلی شامل عوامل زیر می گردد:
تردید ادامه دار نسبت به ایده ها و اعتقادات عصر مدرن خصوصا اعتقادات ماتریالیسم، استدلال، یقین و هویت شخصی، و به طور کلی شرح والا ( «به مفهوم ضد روشنفکری مراجعه کنید» )
این اعتقاد که عواملی از قبیل تمایلات فرهنگی، افسانه، استعاره و مفاهیم سیاسی شکل دهنده کلیه ارتباطات می باشند ( «بخش نسبیت گرائی مراجعه کنید» )
ادعای آن که مفهوم و تجربه مصنوعات فردی انسان و نه ساخته هدف یک نویسنده و یا داستان سرا می باشند ( «به مفهوم اگزستانسیالیسم یا اصالت وجود مراجعه کنید» )
شعر طنز، هجو، خودارجاعی، و بذله گوئی
قبولی جامعه ای تحت سلطه رسانه های جمعی که در آن هیچ نوع اصالتی دیده نشده و فقط رونوشتی از وقایع گذشته می باشد
مفهوم جهانی سازی از لحاظ فرهنگی یک نوع جمع گرا بوده که عمیقا جوامع جهانی فاقد هر نوع مرکز قدرت غالب سیاسی، ارتباطات، و یا محصولات ذهنی را به هم اتصال می دهد. در عوض، جهان نیز به سمت تمرکز زدائی در تمام شئونات و مراحل جهانی در حرکت می باشد.
توجه داشته باشید که پست مدرنیسم و پست مدرنیته واژه ای جداگانه و مبیین اوضاع اجتماعی یا فرهنگی عصر پسانوگرایی و یا پست مدرنیسم است.
ریشه های پسا نوگرایی [ویرایش]
پیدایش پست مدرنیته را به طیفی از عوامل گوناگون نسبت داده اند، از جمله [۶]:
رنگ باختن عقیده و ایمان به تبیین های عقلانی ( علمی ) ( Bell, 1976 )
افول اهمیت و مرکزیت کار در زندگی روزمره و پیدایش جامعهٔ پساصنعتی که مبتنی بر مصرف گرایی و فراغت است. ( Featherstone , 1991 )
قدرت رو به افزایش رسانه ها در به گردش درآوردن کثرتی از تصاویر و متون در میان مخاطبان جهانی ( Kellner , 1995; Ang 1996 )
چهارچوب بحث [ویرایش]
این بخش از مقاله فاقد منبع و مأخذ است.
شما می توانید با افزودن منابع برطبق اصول اثبات پذیری و شیوه نامهٔ ارجاع به منابع، به ویکی پدیا کمک کنید.
مطالب بی منبع احتمالاً در آینده حذف خواهند شد.
از پسانوگرایی غالبا به عنوان جریانی از اعتقادات یاد می شود که از طریق معکوس نمودن شماری از انگاشت های بنیادین نوگرایی، جایگزین نوگرایی گشته و یا در حال جایگزینی آن می باشند. به عنوان مثال، نوگرایی اهمیت بسیار زیادی به مفاهیمی از قبیل منطق، مادیت و پیشرفت از یک سو و مفاهیمی که ریشه در روشنفکری داشته و جریانات اثبات گرایی و واقع گرایی اواخر قرن ۱۹ ازسوی دیگر قایل است – در حالیکه پسانوگرایی اصولا وجود واقعی این مطلوبات [۶]را زیر سوال می برد. بحث طرفداران پسانوگرایی اغلب . . .