پس گوش افکندن. [ پ َ س ِ اَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از فراموش کردن باشد. ( برهان قاطع ). فراموش کردن. ( فرهنگ رشیدی ). گذراندن هنگام در کار و بدور و درازا کشانیدن آن. دفعالوقت. مُماتَله. مَتَل.