پس گرفتن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- پس گرفتن بایع سلعة را از مشتری و غیره ؛ بازگرفتن بایع متاع فروخته را از مشتری و ردّ بهای آن.
- پس گرفتن درس ِ طفل و غیره ؛ شنیدن معلم سبق خوانده و آموخته طفل را از طفل.
|| پاداش و بادافراه یافتن. بمکافات رسیدن.
- امثال :
از هر دست بدهی پس میگیری ، یا از هر دست دادی پس میگیری .
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
واژه نامه بختیاریکا
جدول کلمات
مترادف ها
پس گرفتن، دوباره بدست اوردن، باز یافتن، اصلاح یا تهذیب کردن
پس گرفتن، دوباره تسخیر کردن
پس گرفتن
پس گرفتن، دوباره بدست اوردن، باز یافتن، دوباره رسیدن به، دوباره پیدا کردن، غالب شدن بر
پس گرفتن
انکار کردن، پس گرفتن، نگفتن، گفته نشدن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پس گرفتن ، مثلاً درس را از شاگرد ؛ بازخواستن آن را. درسی را که به شاگرد داده شده از او بازپرسیدن.
اعاده
استرداد
واخواستن