پس و پیش رفتن


معنی انگلیسی:
fluctuate, oscillate, rock, swag, sway, swing, teeter, traverse, twinkle, vacillate, wallow, wave, waver

مترادف ها

totter (فعل)
تلو تلو خوردن، تردید کردن، پس و پیش رفتن، متزلزل شدن

teeter (فعل)
تلو تلو خوردن، بالا و پایین رفتن، الله کلنگ بازی کردن، پس و پیش رفتن

فارسی به عربی

ترنح، تارجح

پیشنهاد کاربران

بپرس