پس روی

/pasravi/

مترادف پس روی: پس نشینی، عقب نشینی، قهقرا

متضاد پس روی: پیشروی

معنی انگلیسی:
retreat, retrogression

لغت نامه دهخدا

پسروی. [ پ َ رَ ] ( حامص مرکب )پیروی. اِتباع. اتبّاع. تبعیت. متابعت :
نیکخو گشتی چو کوته کردی از هر کس طمع
پیشرو گشتی چو کردی عاقلان را پس روی.
ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

پیروی اتباع تبعیت متابعت .

فرهنگ عمید

۱. [مقابلِ پیش روی] حرکت به عقب.
۲. [قدیمی] پیروی، متابعت.

مترادف ها

regress (اسم)
برگشت، عودت، پس روی

retrogression (اسم)
برگشت، پس رفت، پس روی، قفاروی، حرکت قهقرایی

retrogradation (اسم)
انحطاط، پس روی، سیر قهقهرایی، قفاروی

پیشنهاد کاربران

بپرس