پس دادن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
جدول کلمات
مترادف ها
ترمیم کردن، پس دادن، تعمیر کردن، اعاده دادن، به حال اول برگرداندن، اعاده کردن، مسترد داشتن، باز دادن
عطف کردن، بر گرداندن، برگشتن، پس دادن، عود کردن، برگشت دادن، مراجعت کردن
دفع کردن، بیرون انداختن، پس دادن
غرامت دادن، پس دادن، به حال اول برگرداندن، اعاده کردن
پس دادن، مسترد کردن
پس دادن، مجددا پرداختن
تلافی کردن، بر گرداندن، پس دادن، پس دادن به
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پس دادن: در مقابل پیش دادن است ، چیزی که قبلاً داده شده را رد کردن و باز گرداندن خواه دادن آن ناشی از عمل حقوقی باشد یا خیر ، دان اعم از سپردن است زیرا سپردن دادن به منظور حفاظت و یا به منظور خاصی است
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
پس دادنی سپردن نیست ولی هر سپردنی دادن است که مستلزم پس دادن است در حقوق استرداد در مال منقول در این معنی بکار می رود
پس دادن : [عامیانه، اصطلاح] خریده ای را به فروشنده باز گردانیدن، باز دادن چیزی که گرفته اند.
بازگرداندن
متضاد گرفتن، برگرداندن
take something back : مثلا وقتی میخوای چیزی رو که خریدی، پسش بدی، یا چیزی رو که امانت گرفتی، پسش بدی میگی: take it bake