پس ترک. [ پ َ ت َ رَ ] ( اِ مصغر، ص ، ق مرکب ) بُعیدَ هذا.اندکی متأخر : و او ( یعنی کوکب علوی ) مستقیم است تا آنگاه که بوقت برآمدن آفتاب آنجا رسد که اگر آفتاب آنجا بجای او بودی از پس ترک از نماز پیشین بودی. ( ابوریحان از التفهیم ). || هر چیز صیقلی که در لای کاغذ گذارند تا محفوظ ماند. || فواتی که شخص در دم مردن زند. ( ناظم الاطباء ).