پس انداختن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
اندوختن، نگاه داشتن، پس انداز کردن، نجارت دادن، رهایی بخشیدن، پس انداختن
پس انداختن
پیشنهاد کاربران
پس انداختن : [عامیانه، اصطلاح] جمع کردن پول، بچه به دنیا آوردن، به عقب انداختن ( قرار ) .