( پس آمدن ) پس آمدن. [ پ َ م َ دَ ] ( مص مرکب ) پس آمدن با...؛ غلبه کردن بر. حریف شدن به.برابری کردن با : من از پس او برنمی آیم. - پس آمدن ( مطلق ) ؛ بازگشتن. - امثال : سکه شاه ولایت هرجا رود پس آید.
فرهنگ فارسی
( پس آمدن ) ( مصدر ) باز گشتن عقب رفتن . غلبه کردن بر حریف شدن