پس امدن

لغت نامه دهخدا

( پس آمدن ) پس آمدن. [ پ َ م َ دَ ] ( مص مرکب ) پس آمدن با...؛ غلبه کردن بر. حریف شدن به.برابری کردن با : من از پس او برنمی آیم.
- پس آمدن ( مطلق ) ؛ بازگشتن.
- امثال :
سکه شاه ولایت هرجا رود پس آید.

فرهنگ فارسی

( پس آمدن ) ( مصدر ) باز گشتن عقب رفتن .
غلبه کردن بر حریف شدن

پیشنهاد کاربران

بپرس