پس افتادن. [ پ َاُ دَ ] ( مص مرکب ) عقب افتادن. تأخیر : چونکه گله بازگردد از ورود پس فتد آن بز که پیش آهنگ بود.
مولوی.
|| نکس. عود مرض در حال نقاهت. || غش کردن یا مردن. افتادن به پشت و مردن.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱- عقب افتادن تاخیر . ۲- عود مرض در حال نقاهت نکس . ۳- افتادن بپشت و مردن غش کردن یا مردن .
فرهنگ معین
( ~. اُ دَ ) (مص ل . ) ۱ - عقب افتادن ، عقب ماندن . ۲ - افتادن به پشت و مردن .
واژه نامه بختیاریکا
دیندا گِریدِن
پیشنهاد کاربران
پس افتادن: [ اصطلاح در تداول عامه ] : مریض شدن ، افتادن و مریض شدن ، به بستر بیماری افتادن . عقب افتادن اجاره و مانند آن، بهم خوردن حال کسی در نتیجه ی ترس . ( ( بخور آرام بگیری. بس که بدو بدو می کنی و حرص و جوش می خوری، زبانم لال همین روزها پس می افتی " ) ) ... [مشاهده متن کامل]
( ( عادت می کنیم ، زویا پیرزاد ، چاپ 23 ، 1390 ، ص95 . ) )