پس افت
/pasoft/
مترادف پس افت: اندوخته، باقیمانده، پس انداز، ذخیره، تأخیر
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. اندوخته، ذخیره.
گویش مازنی
مترادف ها
پس افت، کار ناتمام یا انباشته
پس افت
پس افت، کندی، محکوم، تاخیر، واماندگی، عقب ماندگی، لنگی
پس افت
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پس افت : [عامیانه، اصطلاح] حقوق هنوز پرداخت نشده.
بدهی و پس انداز.