hence (قید)بنابراین، از این رو، از این جهت، پس از اینhereupon (قید)از این رو، پس از این، در نتیجه این، متعاقب اینhenceforward (قید)پس از این، از این ببعد
بازپس. [ پ َ ] ( ق مرکب ) باز. بعد. ( آنندراج ) . پس ازین. من بعد. ( ناظم الاطباء ) . دوباره :سخن گرچه دلبند و شیرین بودسزاوار تصدیق و تحسین بودچو یکبار گفتی مگو بازپسکه حلوا چو یکبار خوردند بس. سعدی ( گلستان ) .متعاقبا+ عکس و لینک