بحث ریشه شناسی و ادعاهای عامیانه درباره ارتباط کلمهٔ باسن و واژه های ترکی. اجازه دهید قدم به قدم با منابع معتبر تحلیل کنم و جعلی بودن برخی برداشت ها را روشن کنم: - - - ۱. معنای اصلی �باسن� در فارسی ... [مشاهده متن کامل]
طبق لغت نامهٔ دهخدا و دیگر منابع معتبر زبان فارسی: 1. باسن [سَ]: لگن خاصره، استخوان بندی لگن، محل اتصال ران به تنه. 2. باسن [سُ]: نوعی ساز بادی از خانوادهٔ فلوت ( با زبانه دو تیغه ) . این ها معانی ثبت شده و مستند هستند و هیچ ارتباطی با واژهٔ ترکی باس = فشاردادن ندارند. - - - ۲. ادعای ریشهٔ ترکی �باس� برخی منابع غیرعلمی ادعا می کنند که: باسن از باس ترکی گرفته شده، و کلماتی مثل پس، بوسه، پاس، پاسدار، بازار و… هم از این ریشه هستند. این ادعا از لحاظ زبان شناسی و منابع معتبر کاملاً غلط است: 1. پس در فارسی: از پشت و پُشت با ریشهٔ هندواروپایی است و ربطی به ترکی ندارد. 2. بوسه: از ریشهٔ اوستایی و فارسی باستان ( vasa → بوسیدن ) آمده، نه از ترکی. 3. بازار: از پارسی میانه ( bāzār ) گرفته شده، ریشهٔ ترکی ندارد. 4. پاسدار، پاسبان: ترکیبی از پاس دار در فارسی است، نه از باس ترکی. منبع معتبر: Dehkhoda Dictionary Safa, A. ( 1966 ) . Farhang - e Nām - e - Forūgh Steingass, F. ( 1892 ) . Persian - English Dictionary - - - ۳. بررسی ادعاهای غیرعلمی درباره باسن ادعا: �باسن = بخشی از بدن که هنگام نشستن فشارداده می شود� رد علمی: این برداشت عامیانه است و هیچ مدرک زبانی تاریخی یا لغت شناسی ندارد. واقعیت: باسن در فارسی به لگن خاصره می گوید و از ریشهٔ اوستایی یا فارسی میانه نیست که به �فشار دادن� ترکی ربط داشته باشد. ادعا: �باستان، بوستان، بس و بسار و… همه از باس ترکی هستند� رد علمی: این واژه ها هرکدام ریشهٔ مستقل و مستند دارند: باستان → فارسی میانه bāstān، ریشهٔ �گذشته� بوستان → فارسی → باغ و میوه کاری بس/بسیار → فارسی، از ریشهٔ bas در فارسی به معنی �کافی� هیچ سند زبان شناسی معتبر این ها را از ترکی نمی داند. - - - ✅ جمع بندی 1. واژهٔ باسن در فارسی معنای لگن خاصره دارد و با ساز موسیقی هم معنای مستقل دارد. 2. ادعاهای ارتباط آن با ترکی و ریشهٔ �فشاردادن� علمی نیستند و جعلی هستند. 3. بسیاری از واژه هایی که به غلط به این ریشه نسبت داده می شوند، هرکدام ریشهٔ مستقل فارسی یا اوستایی دارند. 4. منابع معتبر: دهخدا، فرهنگ معین، Steingass، Safa و منابع اوستایی و فارسی میانه. - - -
پس از = بدنبال ، بر اساس ، در نتیجه، در پی، بنا بر این