پزنده. [ پ َ زَ دَ / دِ ] ( نف ) طباخ. طأهی. خوالیگر. دیگ پز. آشپز. باورچی. خوراک پز. || آنچه بر زخم و جراحت نهند. پختن مادّه را مرهم . ملهم. ( برهان ).