پزشک خوب (مجموعه تلویزیونی). پزشک خوب یا دکتر خوب ( به انگلیسی: The Good Doctor ) یک مجموعه تلویزیونی آمریکایی در ژانر درام پزشکی است. این سریال بر پایه مجموعه دکتر خوب ساخته شده است. [ ۱]
داستان اصلی، درمورد پسر جوانی است که میخواهد به هدف بزرگش برسد و در این بین با مشکلات زیادی روبرو میشود که باید با آنها مقابله بکند.
شان مورفی در دانشگاه پزشکی تحصیل میکند و قصد دارد یک جراح خیلی خوب بشود اما به اختلال اوتیسم مبتلا است و هیچ بیمارستانی قبول نمی کند که دوره ی رزیدنتی اش را آنجا بگذراند. اما شاون هوش سرشاری دارد و یکی از قابلیت های ذهنی اش، تجسم سه بعدی اعضای داخلی بدن است.
دکتر گلسمن فردی که بعد از فرار کردن شان از خانه مراقبت او را بر عهده گرفته بود، رییس بیمارستان سن خوزه است و تا حدی هیئت مدیره را راضی می کند تا به او شانسی بدهند.
وضعیت شان به دوران کودکی اش بر میگردد، زمانی که او برادرش را جلوی چشمان خود از دست می دهد و نمی تواند کاری بکند، پس از آن تصمیم قطعی میگیرد تا یک پزشک بشود و جان افراد را نجات بدهد. مطرح کردن همین موضوع درجلسه ی هیئت مدیره که انگیزه ی اصلی شان بود تا حد زیادی در قبولی آنها تاثیر گذاشت. دکتر اندروز یکی از اعضای هیئت مدیره است و به این شرط این که اگر مورفی نتوانست لیاقت خود را به عنوان پزشک ثابت کند با برکناری گلسمن بتواند رییس بعدی بشود رضایت خود را اعلام می کند. بعد از پشت سر گذاشتن این مشکلات به شان اجازه داده میشود که موقتاً در جایگاه رزیدنتی به فعالیت بپردازد. اکنون او درکنار کلاری برون و جرد کلو هرسه باهم در بخش جراحی دکتر ملندز مشغول به یادگیری تجربی پزشکی و پرورش مهارت های خود می شوند. در ابتدا افراد تیم به شان اهمیتی نمی دادند و او را نادیده می گرفتند اما شان ویژگی های خاصی دارد و می تواند چیزهایی را در ذهن خود ببیند که دیگران قادر نیستند. او با اصرار بر نظریه ها و ایده های خود موفق به نجات دادن جان چند نفر می شود و این گونه تاحدودی میتواند توجه هم تیمی های خود و دکتر ملندز را جلب کند؛ اما این تازه اول کار است، اودو رقیب سرسخت یعنی دکتر برون و کلو دارد و از طرفی دیگر چالش های زیادی در راه است و باید آن ها را با موفقیت پشت سر بگذراند.
در ادامه فصل های بعدی مراحل رشد و به کمال رسیدن این شخصیت به خوبی نشان داده می شود
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفداستان اصلی، درمورد پسر جوانی است که میخواهد به هدف بزرگش برسد و در این بین با مشکلات زیادی روبرو میشود که باید با آنها مقابله بکند.
شان مورفی در دانشگاه پزشکی تحصیل میکند و قصد دارد یک جراح خیلی خوب بشود اما به اختلال اوتیسم مبتلا است و هیچ بیمارستانی قبول نمی کند که دوره ی رزیدنتی اش را آنجا بگذراند. اما شاون هوش سرشاری دارد و یکی از قابلیت های ذهنی اش، تجسم سه بعدی اعضای داخلی بدن است.
دکتر گلسمن فردی که بعد از فرار کردن شان از خانه مراقبت او را بر عهده گرفته بود، رییس بیمارستان سن خوزه است و تا حدی هیئت مدیره را راضی می کند تا به او شانسی بدهند.
وضعیت شان به دوران کودکی اش بر میگردد، زمانی که او برادرش را جلوی چشمان خود از دست می دهد و نمی تواند کاری بکند، پس از آن تصمیم قطعی میگیرد تا یک پزشک بشود و جان افراد را نجات بدهد. مطرح کردن همین موضوع درجلسه ی هیئت مدیره که انگیزه ی اصلی شان بود تا حد زیادی در قبولی آنها تاثیر گذاشت. دکتر اندروز یکی از اعضای هیئت مدیره است و به این شرط این که اگر مورفی نتوانست لیاقت خود را به عنوان پزشک ثابت کند با برکناری گلسمن بتواند رییس بعدی بشود رضایت خود را اعلام می کند. بعد از پشت سر گذاشتن این مشکلات به شان اجازه داده میشود که موقتاً در جایگاه رزیدنتی به فعالیت بپردازد. اکنون او درکنار کلاری برون و جرد کلو هرسه باهم در بخش جراحی دکتر ملندز مشغول به یادگیری تجربی پزشکی و پرورش مهارت های خود می شوند. در ابتدا افراد تیم به شان اهمیتی نمی دادند و او را نادیده می گرفتند اما شان ویژگی های خاصی دارد و می تواند چیزهایی را در ذهن خود ببیند که دیگران قادر نیستند. او با اصرار بر نظریه ها و ایده های خود موفق به نجات دادن جان چند نفر می شود و این گونه تاحدودی میتواند توجه هم تیمی های خود و دکتر ملندز را جلب کند؛ اما این تازه اول کار است، اودو رقیب سرسخت یعنی دکتر برون و کلو دارد و از طرفی دیگر چالش های زیادی در راه است و باید آن ها را با موفقیت پشت سر بگذراند.
در ادامه فصل های بعدی مراحل رشد و به کمال رسیدن این شخصیت به خوبی نشان داده می شود