پریژ/p, rizh / در خود دژم شدن، کنج گرفتن و در پریشانی خود متامل شدن.
مانند: هم چنان پریژ کرده پیش آمد و کنار آتش نشست.
کلیدر
محمود دولت آبادی
پَرشیدن/pa. rē. ši. dan/ پَریش/ pa. rēš/ بد حال و پریشان گردانیدن و بی خود گشتن ( برهان قاطع ) ؛ پراکنده کردن، بر باد دادن ( نفیسی ) ، پخش کردن، پاشیدن.
... [مشاهده متن کامل]
پَریش پریشان ( برهان قاطع ) ، آشفته، دَرهَم.
پَرویشان = آشفته، شوریده، دَرهَم.
فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی
محمد حسن دوست
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
پَریشُ[ن] pareyšo[ n ] ( ص ) پریشان، دیوانه و جن زده
واژه نامه ی گویش تون ( فردوس )
تالیف: محمد جعفر یاحقی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
مانند: هم چنان پریژ کرده پیش آمد و کنار آتش نشست.
کلیدر
محمود دولت آبادی
پَرشیدن/pa. rē. ši. dan/ پَریش/ pa. rēš/ بد حال و پریشان گردانیدن و بی خود گشتن ( برهان قاطع ) ؛ پراکنده کردن، بر باد دادن ( نفیسی ) ، پخش کردن، پاشیدن.
... [مشاهده متن کامل]
پَریش پریشان ( برهان قاطع ) ، آشفته، دَرهَم.
پَرویشان = آشفته، شوریده، دَرهَم.
فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی
محمد حسن دوست
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
پَریشُ[ن] pareyšo[ n ] ( ص ) پریشان، دیوانه و جن زده
واژه نامه ی گویش تون ( فردوس )
تالیف: محمد جعفر یاحقی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
پریژ/prize : در خود دژم شدن، گنج گرفتن و در پریشانی خود متامل شدن .
مانند: پریژ کرده و خاموش، ایستاده بر یک پا .
کلیدر
محمود دولت آبادی
پَریشُ/ pareyšo ( ص ) : پریشان، دیوانه و جن زده.
... [مشاهده متن کامل]
واژه نامه ی گویش تون ( فردوس )
تالیف: محمد جعفر یاحقی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی
مانند: پریژ کرده و خاموش، ایستاده بر یک پا .
کلیدر
محمود دولت آبادی
پَریشُ/ pareyšo ( ص ) : پریشان، دیوانه و جن زده.
... [مشاهده متن کامل]
واژه نامه ی گویش تون ( فردوس )
تالیف: محمد جعفر یاحقی
فرهنگستان زبان و ادب فارسی