پریشان فکر


برابر پارسی: آشفته، سرگشته

لغت نامه دهخدا

پریشان فکر. [ پ َ ف ِ ]( ص مرکب ) پراکنده فکر. سرگشته. || مضطرب.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱- سر گشته پراگنده فکر . ۲- مضطرب آشفته .

پیشنهاد کاربران

بپرس