بر مراد دل من بود او از دی و پریر
بر مراد دل او باشم از امروز فراز.
فرخی.
گر نبودم به مراد دل او دی و پریربمراد دل او باشم زامروز فراز.
فرخی.
پریر قبله احرار زاولستان بودچنانکه کعبه است امروز اهل ایمان را.
ناصرخسرو.
گر شکر خوردی پریر و دی یکی نان جوین همبر است امروز ناچار این جوین با آن شکر.
ناصرخسرو.
چون دی و پریر و پار و پیرار گذشت شادی و غم و صحت و تیمار گذشت...
خیام ( از فرهنگ شعوری ).
میزد پریر سخت ز تیمار... نفیربگذشت از پریر خروشی که دوش کرد.
سوزنی.
پریر وقت سحر چون نسیم باد شمال همی رساند به ارواح بوی عنبر تر.
انوری.
جنگ میکردند حمالان پریرتو مکش تا من کشم حملش چو شیر.
مولوی.
او پریر از دار دنیا نقل کردمرد و زن از واقعه ی ْ او روی زرد.
مولوی.
مردمان را بچشم وقت نگراز خیال پریر و دی بگذر.
وصفی کرمانی.
پریر ابلیس با جمعی ز اتباع بلفظی دلگشا میکرد تقریر.
رکن الدین بکرانی.