پری فش

لغت نامه دهخدا

پری فش. [ پ َ ف َ ] ( ص مرکب ) پری وش :
کنیزان یکی خیل پیشش بپای
پری فش همه گلرخ و دلربای.
( گرشاسب نامه ).

فرهنگ فارسی

( صفت ) پریوش

فرهنگ عمید

= پریوش

پیشنهاد کاربران

پری وش
مانند پری
فرشته خصال
شبیه فرشته
لیلی چه سخن؟ پری فشی بود
مجنون چه حکایت؟ آتشی بود
✏ �نظامی�

بپرس