پری فش. [ پ َ ف َ ] ( ص مرکب ) پری وش : کنیزان یکی خیل پیشش بپای پری فش همه گلرخ و دلربای.( گرشاسب نامه ).
پری وشمانند پریفرشته خصالشبیه فرشتهلیلی چه سخن؟ پری فشی بودمجنون چه حکایت؟ آتشی بود✏ �نظامی�+ عکس و لینک