پرگویی
/porguyi/
مترادف پرگویی: پرچانگی، پرحرفی، روده درازی، وراجی
متضاد پرگویی: کم حرفی
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
جدول کلمات
مترادف ها
عبارت سازی، ورور، وراجی، پچ پچ، یاوه گویی، پرگویی، ژاژخایی
گزاف گویی، پرگویی، دراز نویسی، اطناب گویی
اطناب، پرگویی، روده درازی، دراز نویسی
پرگویی، فعل سازی، دراز گویی، بیان شفاهی
پیشنهاد کاربران
فراخ سخنی. [ ف َ س ُ خ َ ] ( حامص مرکب ) پرگویی : بنده حد ادب نگاه میدارد در این فراخ سخنی اما چاره نیست. ( تاریخ بیهقی ) . رجوع به فراخ سخن شود.
اطناب
اسهاب
ور