دیکشنری
مترجم
بپرس
پرگاری
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
پرگاری.[ پ َ ] ( ص نسبی ) فرجاری. خطّ پرگاری. خط مُستدیر.
فرهنگ فارسی
( صفت ) منسوب به پرگار فرجاری یا خط پرگاری . خط مستدیر .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها