پرکاه

لغت نامه دهخدا

پرکاه.[ پ َ رِ / ر رِ ] ( اِ مرکب ) خرده کاه :
فی المثل هر که خوشه ای شکند
پر کاهی ز خرمنی بکند.
نظامی.
پر کاهم [ برگ کاهم ]من به پیش تندباد
می ندانم تا کجا خواهم فتاد.
مولوی.

پیشنهاد کاربران

هم مریم
والا نمیدونم فکرکنم سبک حساب بشه
پرکاه یعنی به سبکی گندم
کاه یعنی گندم و پر هم یعنی به سبکی
سبک
چون پر همون پر است. . .
و کاه سبک است. . .
درواقع این پر سبک هست. . .
پر سبک
خرده کاه

بپرس