پرکاس

لغت نامه دهخدا

پرکاس.[ پ َ ] ( اِ ) تلاش کردن و درهم آویختن بود و بزبان علمی اهل هند بمعنی طلوع نیر اعظم باشد. ( جهانگیری ).

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- تلاش کردن و در هم آویختن . ۲- طلوع آفتاب .

فرهنگ معین

(پَ ) (اِ. ) ۱ - تلاش کردن و درهم آویختن . ۲ - طلوع آفتاب .

پیشنهاد کاربران

بپرس