لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
پروژکتور ؛ نورافکن پر قدرت و پر شدت ، ابزار نور افشانی در حجم زیاد. منشعب از کلمه ی پارس و فارس و پرشین و پرشیا و پروژه و پروسه و. . .
پروژه ؛ گذاشتن وقت و انرژی جهت انجام یک عملیات زمانبندی شده و محاسبه شده بر مبنای یک طرح و نقشه ی از پیش تعیین شده.
... [مشاهده متن کامل]
پروسه ؛ منشعب از کلمه ی پِرِس به معنی صرف وقت و گذاشتن انرژی زیاد جهت انجام یک عملیات فشرده و تحت فشار با فرصت کم و زمان محدود و یا یک عملیات فکری و فیزیکی در کوتاه ترین زمان.
پُرسه ؛ پرسش ، داد و ستد علمی جهت پر شدن
پَرسه ؛ پَرسه زنی ، پیاده روی جهت دریافت یا خرید چیزی
پِرسه ؛ پِرسه زنی ، مرتبط با مفهوم پِرس و فشار به معنی اعمال فشار و نیرو ، پیاده روی جهت فروش و پرداخت نمودن و دادن چیزی به بازار
پروژکتور ؛ نورافکن پر قدرت و پر شدت ، ابزار نور افشانی در حجم زیاد. منشعب از کلمه ی پارس و فارس و پرشین و پرشیا
درک بهتر مطالب فوق مرتبط با تحلیل و تفسیر کلمات هم ریشه و هم خانواده با کلمه ی فارس و پارس در متن زیر تبیین شده است ؛
پیزو الکترونیک ؛ تولید الکتریسیته و نیروی برق از طریق نیروی فشار حاصل از وزن اعمال شده از پیاده روی عابران
چراغ پیزوری ؛ Pezuri lamp
چراغ پیزوری در قدیم الایام به چراغ نفتی هایی گفته می شد که دارای مخزن ذخیره ی نفت بودند و با اهرم ایجاد فشاری که با تلمبه زدن دستی از طریق آن اهرم یک هوای فشرده شده روی سطح نفت در داخل مخزن برای تزریق سوخت به محل نازل سوخت و محل ایجاد شعله انجام می شد تا یک شعله ی قوی و دمنده ایجاد شود.
همچنین در تکنولوژی های روز جهان، اصطلاح پیزور الکترونیک، تکنولوژی می باشد که برای ایجاد نیروی برق از طریق نیروی فشاری که از راه رفتن عابران پیاده در پیاده رو ها ایجاد می شود الکتریسیته و برق تولید می کنند.
پیزوری ؛ به لحاظ مفهوم نهفته شده در ساختمان این کلمه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات مرتبط با مفهوم کلمه ی push به معنی فشار دادن و هل دادن می باشد .
در زبان انگلیسی متضاد کلمه ی push به معنی هُل دادن و فشار دادن کلمه ی pull و pullift به معنی به سمت خود کشیدن و کشش می باشد.
روند تغییر ریخت و ایجاد کلمه ی پیزور در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در موقعیت های کاربردی مختلف بدینصورت قابل تبیین است ؛
( پیزور ، پیسور ، پسر ، پاسار ، پاشار ، پیشور ، پوشر ، بوشر ، بوشهر ، فیشور ، فشردن ، فشار ، افشار ، افسار ، ابزار ، بازار ، بزرگ و. . . )
در تمام کلمات ذکر شده ی فوق مفهوم نیروی پوش کننده و پیشران در ابعاد کاربردی مختلف وجود دارد.
در واقع تمام کلمات ذکر شده شاخه و انشعابی از کلمه ی پارس و فارس به معنی دارای انرژی و توان می باشد.
از کلمه ی فارس و پارس کلمات بسیار زیادی در دایره و پهنه ی واژگان و دریای لغات با مفهوم مشترک نیرو و توان ایجاد شده است.
مثل ؛ ( پرستار پرستش پریز پرایس پاریس اپریزال پرایز پرزیدنت فریرز فرانسه رفرنس فِرنِس سیراف سفره سفر سِپَر اسپورت ساپورت اسپرم اسپرسو فُرجه فُرجینگ بروشور پروسه پروژه پرورش پُرسش پُرشه پرشیا پرشین فَرَج فَجر انفجار تفرج جیرفت پرنسس آپارات آپارتمان پُرس فُرس پروفسور پرافیت فرانسه پیروز بروز مبارزه بروس بروسلی برازجان بُرزو برزگر بذر ابزار برزن برزنت برزیل فرض فرصت پسر پاسارگاد پاشار بشر و فراوان از این دست کلمات. )
افسار ؛ مهار کردن و کنترل نیرویی که دارای فشار است.
کلمه ی پیزوری یعنی فشار دیده شده و استفاده شده و به کار خورده می باشد.
همچنین در یک موقعیت کاربردی دیگر به افراد پیر و مسن که سن و سالی از آنها گذشته باشد و تحت فشار دوران و زندگانی ناتوان شده باشند پیزوری گفته می شود.
پروژه ؛ گذاشتن وقت و انرژی جهت انجام یک عملیات زمانبندی شده و محاسبه شده بر مبنای یک طرح و نقشه ی از پیش تعیین شده.
... [مشاهده متن کامل]
پروسه ؛ منشعب از کلمه ی پِرِس به معنی صرف وقت و گذاشتن انرژی زیاد جهت انجام یک عملیات فشرده و تحت فشار با فرصت کم و زمان محدود و یا یک عملیات فکری و فیزیکی در کوتاه ترین زمان.
پُرسه ؛ پرسش ، داد و ستد علمی جهت پر شدن
پَرسه ؛ پَرسه زنی ، پیاده روی جهت دریافت یا خرید چیزی
پِرسه ؛ پِرسه زنی ، مرتبط با مفهوم پِرس و فشار به معنی اعمال فشار و نیرو ، پیاده روی جهت فروش و پرداخت نمودن و دادن چیزی به بازار
پروژکتور ؛ نورافکن پر قدرت و پر شدت ، ابزار نور افشانی در حجم زیاد. منشعب از کلمه ی پارس و فارس و پرشین و پرشیا
درک بهتر مطالب فوق مرتبط با تحلیل و تفسیر کلمات هم ریشه و هم خانواده با کلمه ی فارس و پارس در متن زیر تبیین شده است ؛
پیزو الکترونیک ؛ تولید الکتریسیته و نیروی برق از طریق نیروی فشار حاصل از وزن اعمال شده از پیاده روی عابران
چراغ پیزوری ؛ Pezuri lamp
چراغ پیزوری در قدیم الایام به چراغ نفتی هایی گفته می شد که دارای مخزن ذخیره ی نفت بودند و با اهرم ایجاد فشاری که با تلمبه زدن دستی از طریق آن اهرم یک هوای فشرده شده روی سطح نفت در داخل مخزن برای تزریق سوخت به محل نازل سوخت و محل ایجاد شعله انجام می شد تا یک شعله ی قوی و دمنده ایجاد شود.
همچنین در تکنولوژی های روز جهان، اصطلاح پیزور الکترونیک، تکنولوژی می باشد که برای ایجاد نیروی برق از طریق نیروی فشاری که از راه رفتن عابران پیاده در پیاده رو ها ایجاد می شود الکتریسیته و برق تولید می کنند.
پیزوری ؛ به لحاظ مفهوم نهفته شده در ساختمان این کلمه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات مرتبط با مفهوم کلمه ی push به معنی فشار دادن و هل دادن می باشد .
در زبان انگلیسی متضاد کلمه ی push به معنی هُل دادن و فشار دادن کلمه ی pull و pullift به معنی به سمت خود کشیدن و کشش می باشد.
روند تغییر ریخت و ایجاد کلمه ی پیزور در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در موقعیت های کاربردی مختلف بدینصورت قابل تبیین است ؛
( پیزور ، پیسور ، پسر ، پاسار ، پاشار ، پیشور ، پوشر ، بوشر ، بوشهر ، فیشور ، فشردن ، فشار ، افشار ، افسار ، ابزار ، بازار ، بزرگ و. . . )
در تمام کلمات ذکر شده ی فوق مفهوم نیروی پوش کننده و پیشران در ابعاد کاربردی مختلف وجود دارد.
در واقع تمام کلمات ذکر شده شاخه و انشعابی از کلمه ی پارس و فارس به معنی دارای انرژی و توان می باشد.
از کلمه ی فارس و پارس کلمات بسیار زیادی در دایره و پهنه ی واژگان و دریای لغات با مفهوم مشترک نیرو و توان ایجاد شده است.
مثل ؛ ( پرستار پرستش پریز پرایس پاریس اپریزال پرایز پرزیدنت فریرز فرانسه رفرنس فِرنِس سیراف سفره سفر سِپَر اسپورت ساپورت اسپرم اسپرسو فُرجه فُرجینگ بروشور پروسه پروژه پرورش پُرسش پُرشه پرشیا پرشین فَرَج فَجر انفجار تفرج جیرفت پرنسس آپارات آپارتمان پُرس فُرس پروفسور پرافیت فرانسه پیروز بروز مبارزه بروس بروسلی برازجان بُرزو برزگر بذر ابزار برزن برزنت برزیل فرض فرصت پسر پاسارگاد پاشار بشر و فراوان از این دست کلمات. )
افسار ؛ مهار کردن و کنترل نیرویی که دارای فشار است.
کلمه ی پیزوری یعنی فشار دیده شده و استفاده شده و به کار خورده می باشد.
همچنین در یک موقعیت کاربردی دیگر به افراد پیر و مسن که سن و سالی از آنها گذشته باشد و تحت فشار دوران و زندگانی ناتوان شده باشند پیزوری گفته می شود.
نور واژه تازی است و باید بجای نور افکن بگوییم شید افکن ، شید انداز
فراتاب
نورافن