پرچکانی

پیشنهاد کاربران

پرچکان اصالتی تورکمن از خراسان را دارد در دوره صفویه و عثمانی برای عدم همکاری با اوزبک ها و تورکمن های شمال خراسان و آسیای مرکزی به سمت غرب کوچانیده شدند چون سلاطین صفویه شیعه مذهب بودند این ایل بزرگ که
...
[مشاهده متن کامل]
سنی حنفی بودند را به قسمت هایی تقسیم کرده و به سراسر قلمرو پخش کردند تا توسط قزلباش ها شیعه شوند این ایل که در حدود سال های ۱۵۰۰ م در آزربایجان ساکن شده بودند و توسط قزلباش ها پارچه پارچه شدند و از آزربایجان تا عراق عجم پخش شدند و اسم این ایل به دلیل پارچه پارچه شدن پارچ ک که ک حرف تحقیر است یا به نوشتار پرچک ان مفعولی به معنی پارچه شدگان است تلفط پارچیکان در تورکیه رایج است که مقاله ای اماده کردم که بزودی در گوگل بارگزاری میکنم

دهستان چوزک در سمت راست زرزر هست و در سمت چپ اقا جری
پرچگانی یک جا در زنجان هم هست که به آن دهستان چوزک میگن که فامیلی آنها پرچگانی چوزکی هست
پرچگانی هیچ ربطی به سمیرم اصفهان ندارد آقای رحمان پرچگانی اگه اطلاعت ندارید نیازی نیست نظر الکی بدی بند حقیر توی بالاکسیر ترکیه از فامیلی های پرچگانی دیدم و شنیدم که توی اون شهر ترکیه خیلی ها پرچگانی هستند پس نمیشه گفت که عثمانی هستن
طبق عوارض جغرافیایی پرچکان= پرچیگان به معنی مکانی که سطح فیزیکی زمین آن بصورت شکافهای متعدد ومتناوب پارچه پارچه و بریده بریده وسفره، سفره باشد اما بطور مجازی پرچیکان یعنی برچیدن جان ، برچیننده جان که منظور
...
[مشاهده متن کامل]
دقیق از پرچکانی یعنی کسی که درقصابی که نوعی شغل است ودرآن جان حیوانات اهلی با ذبح نمودن گرفته می شود تبحر ویژه دارد البته درقدیم به ظرف دوار بزرگ که از شاخه نورسته ( تَرکه ) برخی درختان می بافتند پرچ می گفتند، یعنی شغل پرچ بافی بوسیله تَرکه بافی

پرچکان یا پرچیان یا پرچگان اصلا به فارس ها ربطی نداره و واژه ای تورکی است و ریشه اش نیز معلوم نیست از کجا آمده ولی در پاسخ آقای رحمان پرچکانی باید بگویم که این پرچکان با پرچکان اصفهان اصلا و ابدا ارتباطی باید دیگر ندارد و واژه ی چوزوک نیز از لفظ اوچ اوزوک گرفته شده و در تورکی به معنی سه انگشتر ( نگین ) میباشد لطفا اگر اطلاعات ندارید اظهار فضل نکنید
...
[مشاهده متن کامل]

یاشاسین اوچوزوک ( اوچ اوزوک )

پرچک::کلمه ی لری بختیاری به معنی
پر کوچک
انباشته گندم در هنگام درو بر روی هم در زمین کشاورزی را پرچ می گویند بعد
پرچ::بافه . انباشته
ک:کوچک
روستای پرچک مسجدسلیمان
پرچکان مختصر شده از کلمه ی پرچکاننده به معنی کاتب و نویسنده است. در گذشته ی دور که با قلم پر و مرکب می نوشتند، به نویسنده که نوشتن را با چکاندن مرکب از پر انجام می داد، پرچکان می گفتند. ی هم ی نسبت است. پرچکانی یعنی نویسنده.
پرچکانی از واژه پرچکان به معنی پر خون چکان یا همان تیرانداز می باشد طبق اطلاعات واصله تأیید نشده خاندان پرچکانی به احتمال قریب به یقین در ادوار گذشته تیر انداز یا کماندار بهده اند و واژه پرچکانی از آن
...
[مشاهده متن کامل]
بر گرفته شده است . البته اگه اشتباه نکنم در فرهنگ معین یا دهخدا نیز به وآژه پر خون چکان اشاره شده است .

پرچگان نام منطقه ای در نزدیکی سمیرم اصفهان میباشد . چون در همان روستای چوزوک فامیل بیشتر اهالی پرچگانی هست و احتمال اینکه اصالتا برای پرچگان باشند وجود دارد
از پرچکاننده می آید و به معنی کاتب. کسی که در ایام دور پر می چکانده. نویسنده.
به معنی کاتب و نویسنده
معنی این کلمه رو میگردم نام خانوادگی یکی از اهالی 1 دهستان از استان زنجان بخش سجاسرود هست خیلی دنبالش گشتم معنیش پیدا کنم ولی نتونستم پیدا کنم
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٣)

بپرس