پروین گسل. [ پ َ گ ُ س ِ / س َ ] ( نف مرکب ) پروین شکن. شکننده پروین در زیبائی : اینْت لطف دل که از یک مشت گل ماه ِ او چون می شود پروین گسل.
مولوی.
فرهنگ فارسی
( اسم ) از هم گسلند. ستاره های پروین گسلند. ثریا : (اینت لطف دل که از یک مشت گل ماه او چون میشود پروین گسل . ) (مثنوی )
پیشنهاد کاربران
پروین گسل: از هم پاشنده ی مجموعه ی ستاره ی پروین . ( ( در جهان شاهان بسی بودند کز گردون ِمُلک تیرشان پروین گسِل بود و سنان جوزا فگار ) ) ( تازیانه های سلوک، نقد و تحلیل قصاید سنائی، دکتر شفیعی کدکنی، زمستان ۱۳۸۳، ص 326. )