پروسه

/perose/

برابر پارسی: فرآیند

فرهنگ معین

(پُ رُ س ِ ) [ فر. ] (اِ. ) فرایند.

واژه نامه بختیاریکا

( پَروسِه ) قطعه زمین مسطح؛ تَهد کوچک

پیشنهاد کاربران

پروسه ؛ منشعب از کلمه ی پِرِس به معنی صرف وقت و انرژی گذاشتن جهت انجام یک پروژه ی فشرده و تحت فشار با فرصت کم و یا یک عملیات فکری و فیزیکی در کوتاه ترین زمان.
پروژه ؛ گذاشتن وقت و انرژی جهت انجام یک عملیات زمانبندی شده و محاسبه شده.
...
[مشاهده متن کامل]

پُرسه ؛ پرسش ، داد و ستد علمی جهت پر شدن
پَرسه ؛ پَرسه زنی ، پیاده روی جهت دریافت یا خرید چیزی
پِرسه ؛ پِرسه زنی ، مرتبط با مفهوم پِرس و فشار به معنی اعمال فشار و نیرو ، پیاده روی جهت فروش و پرداخت نمودن و دادن چیزی به بازار
درک بهتر مطالب فوق مرتبط با تحلیل و تفسیر کلمات هم ریشه و هم خانواده با کلمه ی فارس و پارس در متن زیر تبیین شده است ؛
پیزو الکترونیک ؛ تولید الکتریسیته و نیروی برق از طریق نیروی فشار حاصل از وزن اعمال شده از پیاده روی عابران
چراغ پیزوری ؛ Pezuri lamp
چراغ پیزوری در قدیم الایام به چراغ نفتی هایی گفته می شد که دارای مخزن ذخیره ی نفت بودند و با اهرم ایجاد فشاری که با تلمبه زدن دستی از طریق آن اهرم یک هوای فشرده شده روی سطح نفت در داخل مخزن برای تزریق سوخت به محل نازل سوخت و محل ایجاد شعله انجام می شد تا یک شعله ی قوی و دمنده ایجاد شود.
همچنین در تکنولوژی های روز جهان، اصطلاح پیزور الکترونیک، تکنولوژی می باشد که برای ایجاد نیروی برق از طریق نیروی فشاری که از راه رفتن عابران پیاده در پیاده رو ها ایجاد می شود الکتریسیته و برق تولید می کنند.
پیزوری ؛ به لحاظ مفهوم نهفته شده در ساختمان این کلمه از طریق قانون و قواعد ایجاد کلمات مرتبط با مفهوم کلمه ی push به معنی فشار دادن و هل دادن می باشد .
در زبان انگلیسی متضاد کلمه ی push به معنی هُل دادن و فشار دادن کلمه ی pull و pullift به معنی به سمت خود کشیدن و کشش می باشد.
روند تغییر ریخت و ایجاد کلمه ی پیزور در قانون قلب ها و منقلب شدن حروف به سمت حروف دیگر جهت ایجاد کلمات در موقعیت های کاربردی مختلف بدینصورت قابل تبیین است ؛
( پیزور ، پیسور ، پسر ، پاسار ، پاشار ، پیشور ، پوشر ، بوشر ، بوشهر ، فیشور ، فشردن ، فشار ، افشار ، افسار ، ابزار ، بازار ، بزرگ و. . . )
در تمام کلمات ذکر شده ی فوق مفهوم نیروی پوش کننده و پیشران در ابعاد کاربردی مختلف وجود دارد.
در واقع تمام کلمات ذکر شده شاخه و انشعابی از کلمه ی پارس و فارس به معنی دارای انرژی و توان می باشد.
از کلمه ی فارس و پارس کلمات بسیار زیادی در دایره و پهنه ی واژگان و دریای لغات با مفهوم مشترک نیرو و توان ایجاد شده است.
مثل ؛ ( پرستار پرستش پریز پرایس پاریس اپریزال پرایز پرزیدنت فریرز فرانسه رفرنس فِرنِس سیراف سفره سفر سِپَر اسپورت ساپورت اسپرم اسپرسو فُرجه فُرجینگ بروشور پُرسش پُرشه پرشیا پرشین فَرَج فَجر انفجار تفرج جیرفت پرنسس آپارات آپارتمان پُرس فُرس پروفسور پرافیت فرانسه پیروز بروز مبارزه بروس بروسلی برازجان بُرزو برزگر بذر ابزار برزن برزنت برزیل فرض فرصت پسر پاسارگاد پاشار بشر و فراوان از این دست کلمات. )
افسار ؛ مهار کردن و کنترل نیرویی که دارای فشار است.
کلمه ی پیزوری یعنی فشار دیده شده و استفاده شده و به کار خورده می باشد.
همچنین در یک موقعیت کاربردی دیگر به افراد پیر و مسن که سن و سالی از آنها گذشته باشد و تحت فشار دوران و زندگانی ناتوان شده باشند پیزوری گفته می شود.

جایی برای پاسخ. جایی برای پرسش
فرایندی برای آموزش
🇮🇷 همتای پارسی: فرآیند 🇮🇷
به نتیجه رسیدن کاری را پروس ه مینامند
فرآیند، روند ، جریان
سلام
ببخشید
نگارش درست " حوزه ها"
واما پروسه. . .
پرسوس یا پروسس ( تلفظ ۱ فرانسوی_تلفظ ۲ آمریکای لاتین ) : کاری که از زمان گذشته شروع شده و در یک بازه ی زمانی مشخص انجام شده یا در حال انجام است. مبدأ و مقصدانجام کار در قید ( قالب ) زمان
...
[مشاهده متن کامل]

آغاز و پایان در شکل گیری و بوجود آمدن
محدوده ی بی محدود یک فرایند

فرایند
پروسه
هوزه واژه ای پارسی ست و همریشه با :
انگلیسی : house
آلمانی : Haus
برای دانستنی های بیشتر به تارنمای بنیاد نیشابور بازگردید و جُستار نام های مَگان را بنگرید ، در خُراسان هوز یا هوزه را هاس یا هوس می لفزند.
...
[مشاهده متن کامل]

این واژه به سان واژه های بیشماری به زبان اربی درآمده و با "حوزه" گفته و نوشته شده است.
می توان با وات " ه " نوشت و " ز " را هم نَدِگَرید ، اگرچه می شود به سورش" هوسه" هم بَرگفت.
به هر هال ( هال پارسی ست ) پارسی زبانان وات " ح " را " ه " می لَبَند یا بر زبان می آورند.

نخست اینکه باید به حال و روز زبان فارسی امروز غصه خورد چون که نظرات عجیبی مشاهده میشوند اول اینکه یکی کلمه پروسه رو به اشتباه فرآیند معنی کرده در حالیکه پروسه یعنی روند کار یا جریان کاری دوم یکی از کاربران که حوزه رو به اشتباه هوزه نوشته و تازه اومده خودشو صاحب نظر هم جا زده
جریان رسیدن به هدف
پروسه=فرایند، روند
پروسه= فرارَوند= فرآیند
پروسه
فَرارَوند: این واژه گویا تر از فَرآیَند است چون رَوَند کار یا نَهاده ای ( موضوعی ) را که به پیش یا فَرا میرود بازگو می کند که می تواند در هوزه ها یا زمینه های گوناگون کاربُرد داشته باشد، از این رو میتوان پیش رَوَند هم گفت
من زیاد دنبالش نگشتم، ولی زبان فرانسه رو تا حدودی صحبت میکنم. به نظرم نباید گفت که این واژه از process بیاد، چون process در زبان فرانسه به معنی دعوای حقوقی ست. در عوض processus هم در فرانسه استفاده میشه که به معنی روند انجام کاری هست. در دیکشنری های فرانسوی، هم معنایprocessus کلمه ی m�canisme رو میارن که اون هم در فارسی استفاده میکنیم.
...
[مشاهده متن کامل]

نکته ی دیگه اینکه خود این کلمه شکل لاتین خودش رو در فرانسوی حفظ کرده، میدونیم که فرانسوی از تغییرات لاتین حاصل شده و اکثر کلمات املا یا/و تلفظشون تغییر کرده ولی processus هنوز ظاهر فرانسوی خود رو داره

عملیات برنامه ریزی شده توسط انسان دارای مبدا و بدون توقف و پایان ناپذیر
حرکتی ممتد دارای پیوستگی
روند
فرایند ( فر )
واژه ای فرانسوی ( Process ) -
معادل فارسی آن: فرایند، فراگرد!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٩)