فرهنگستان برای واژه Contour به معنی کناره و دوره چیزی معادل پربند رو برگزیده. واژه پربند از پیشوند پر به اضافه بن مضارع فعل بستن تشکیل شده. هر چند فرهنگستان در مورد روش واژه گزینی و گزینش برابرها توضیحی نمیده ولی آشکار هست که فرهنگستان فعل پروستن رو در نظر داشته.
پروستن به چم محاصره کردن است
این ستاک در پارسی نوی امروزی بی کاربرد شده ولی در پارسی میانه بوده و امروز نیز واژه پرونده که هم خانواده آن است مورد بهره است
شایسته است دوباره زنده و به کار گرفته شود
... [مشاهده متن کامل]
پر=پیرامون
وستن=بستن ( به طور کلی وقتی ستاک بستن پیشوند می گیرد به وستن تبدیل میشود )
ستاک های مانند این
فروستن= فر وستن=شامل شدن
شامل فلان و بیسار و بهمان میشود❌️
فلان و بیسار و بهمان را می فروندد✅️
فروبستن=روی هم افتادن بیشتر برای چشم
پیوستن= ملحق شدن
سربستن=پنهان کردن
و. . .
این ستاک در پارسی نوی امروزی بی کاربرد شده ولی در پارسی میانه بوده و امروز نیز واژه پرونده که هم خانواده آن است مورد بهره است
شایسته است دوباره زنده و به کار گرفته شود
... [مشاهده متن کامل]
پر=پیرامون
وستن=بستن ( به طور کلی وقتی ستاک بستن پیشوند می گیرد به وستن تبدیل میشود )
ستاک های مانند این
فروستن= فر وستن=شامل شدن
شامل فلان و بیسار و بهمان میشود❌️
فلان و بیسار و بهمان را می فروندد✅️
فروبستن=روی هم افتادن بیشتر برای چشم
پیوستن= ملحق شدن
سربستن=پنهان کردن
و. . .
با سلام خدمت دوست فرهیخته فرتاش عزیز
توضیحات در مورد واژه " پرواز" در مقاله مرحوم محمدعلی امام شوشتری که با عنوان ( نقش پیشوندها و پسوندها در زبان فارسی: پسوند "اد" ) در تیر ماه سال ۱۳۴۸ در مجله وحید شماره ۶۷ چاپ کرده آمده است. پی دی اف این مقاله در پرتال ( درگاه ) جامع علوم انسانی در اینترنت قابل دسترسی هست.
... [مشاهده متن کامل]
مرحوم محمد علی امام شوشتری از پیشگامان ریشه شناسی واژه های فارسی در قبل از انقلاب بوده و کتاب فرهنگ واژه های فارسی در زبان عربی که دربرگیرنده ریشه بیش از سه هزار واژه فارسی هست رو در سال چهل و هفت به همت انجمن آثار ملی به چاپ رسانده است.
توضیحات در مورد واژه " پرواز" در مقاله مرحوم محمدعلی امام شوشتری که با عنوان ( نقش پیشوندها و پسوندها در زبان فارسی: پسوند "اد" ) در تیر ماه سال ۱۳۴۸ در مجله وحید شماره ۶۷ چاپ کرده آمده است. پی دی اف این مقاله در پرتال ( درگاه ) جامع علوم انسانی در اینترنت قابل دسترسی هست.
... [مشاهده متن کامل]
مرحوم محمد علی امام شوشتری از پیشگامان ریشه شناسی واژه های فارسی در قبل از انقلاب بوده و کتاب فرهنگ واژه های فارسی در زبان عربی که دربرگیرنده ریشه بیش از سه هزار واژه فارسی هست رو در سال چهل و هفت به همت انجمن آثار ملی به چاپ رسانده است.
درود بر کاربر " مهدی مرادی " گرامی
1 - در پاسخ به پرسشِ شما باید بگویم که بی گمان بُن کُنونیِ " پَروَستَن" ، " پَروَند" بوده است و این واژگان هیچ پیوندی با واژه یِ " پَرواز" که شما فرمودید، ندارند. ( " پروَند" در زبانِ پارسیِ میانه آمده ) .
... [مشاهده متن کامل]
2 - من پیش از اینکه این پیام را بگذارم اَندکی گذرا واژگانِ اوستایی را پیرامون واژه یِ " پَرواز" بررسی کردم ولی هیچ واژه ای را دستکم تااکنون در زبانِ اوستایی نیافتم که آن را با واژه یِ " پَرواز"، به آن معنایی که در پیوستِ پیامتان گفته شده، بتوان درپیوند دانست. من نخستین بار است که واژه یِ " پرواز" را بدین چم می بینم و هیچ آگاهی از چنین واژه ای در این معنا ندارم. ولی چند گمانه را پیرامونِ این واژه بَرمی نهم:
1 - چنانچه " پَر" به " حاشیه و پیرامون" پس گردد، با پیشوندهایِ " فَر، بَر و. . . " هیچ پیوندی ندارد مگر آنکه در زبانِ بیگانه ای چنین دگرگونیِ آوایی رُخ داده باشد؛
2 - پنداشتِ اینکه " - از " در " پَرواز" ، " - اذ/ - اد" بوده است، به گمانِ من نادرست است؛
3 - آیا " ز" ، " س" نبوده؟ آیا واژه یِ سخن رفته با واژه یِ " وَس" در " وَسترَ:vastra " و" بَستر، آستر" در پارسیِ نوین خویشاوند نیست؟
( اینها تنها گمانه هایی هستند که با بررسی ها و فروجویش های بیشتر می توان به آنها پاسخ گفت. )
( باز هم میگویم که من در این باره آگاهی ندارم ولی چنانچه آگاهی یافتم، شما دوستِ گرامی را در جریان می گذارم؛ ای کاش شما نیز بُنخانی، پَسگشتی یا آگاهیِ بیشتری در این باره به من می دادید، تا با همدیگر بیشتر این واژه را کند و کاو می کردیم ) .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . .
اگر پاسخ من با دیرکرد همراه بود، پوزش می خواهم چون تازه همین امروز پیامِ شما را دیدم.
با سپاس از شما
1 - در پاسخ به پرسشِ شما باید بگویم که بی گمان بُن کُنونیِ " پَروَستَن" ، " پَروَند" بوده است و این واژگان هیچ پیوندی با واژه یِ " پَرواز" که شما فرمودید، ندارند. ( " پروَند" در زبانِ پارسیِ میانه آمده ) .
... [مشاهده متن کامل]
2 - من پیش از اینکه این پیام را بگذارم اَندکی گذرا واژگانِ اوستایی را پیرامون واژه یِ " پَرواز" بررسی کردم ولی هیچ واژه ای را دستکم تااکنون در زبانِ اوستایی نیافتم که آن را با واژه یِ " پَرواز"، به آن معنایی که در پیوستِ پیامتان گفته شده، بتوان درپیوند دانست. من نخستین بار است که واژه یِ " پرواز" را بدین چم می بینم و هیچ آگاهی از چنین واژه ای در این معنا ندارم. ولی چند گمانه را پیرامونِ این واژه بَرمی نهم:
1 - چنانچه " پَر" به " حاشیه و پیرامون" پس گردد، با پیشوندهایِ " فَر، بَر و. . . " هیچ پیوندی ندارد مگر آنکه در زبانِ بیگانه ای چنین دگرگونیِ آوایی رُخ داده باشد؛
2 - پنداشتِ اینکه " - از " در " پَرواز" ، " - اذ/ - اد" بوده است، به گمانِ من نادرست است؛
3 - آیا " ز" ، " س" نبوده؟ آیا واژه یِ سخن رفته با واژه یِ " وَس" در " وَسترَ:vastra " و" بَستر، آستر" در پارسیِ نوین خویشاوند نیست؟
( اینها تنها گمانه هایی هستند که با بررسی ها و فروجویش های بیشتر می توان به آنها پاسخ گفت. )
( باز هم میگویم که من در این باره آگاهی ندارم ولی چنانچه آگاهی یافتم، شما دوستِ گرامی را در جریان می گذارم؛ ای کاش شما نیز بُنخانی، پَسگشتی یا آگاهیِ بیشتری در این باره به من می دادید، تا با همدیگر بیشتر این واژه را کند و کاو می کردیم ) .
. . . . . . . . . . . . . . . . . . .
اگر پاسخ من با دیرکرد همراه بود، پوزش می خواهم چون تازه همین امروز پیامِ شما را دیدم.
با سپاس از شما
سلام بر فرتاش عزیز
در مورد توضیح بالا یه سوالی از خدمت شما داشتم:
همانطور که اشاره کردید از پارسی میانه فعلی داریم به نام پروستن که معنی محصور کردن می داده. امکان داره پرواز بن مضارع اون مصدر فعلی باشه؟

در مورد توضیح بالا یه سوالی از خدمت شما داشتم:
همانطور که اشاره کردید از پارسی میانه فعلی داریم به نام پروستن که معنی محصور کردن می داده. امکان داره پرواز بن مضارع اون مصدر فعلی باشه؟

درباره یِ واژگانِ پارسیِ میانه " پَرگاردن ، پَروَستَن " و کاربردِ پیشوندِ " پَر" در آنها:
پیش از هر چیز بگویم که ریشه یِ پیشوندِ " پَر: par " در این واژگان به پیشوندِ " پَری: pari " در زبانهایِ ایرانیِ باستان باز می گردد و به " دور و بَر، دورادور، گرد، گرداگرد" نِشانِش دارد و با پیشوندهایِ
... [مشاهده متن کامل]
" - herum، um " ( در زبانِ آلمانی ) و
" - around ، circum " ( در زبانِ انگلیسی )
کارکردِ یکسانی دارد.
1 - " پَرگاردَن" با بُن کنونیِ " پَرگار - " :
" پَرگاردَن" در زبانِ پارسیِ میانه به چمِ " دوری یا گردی ایجاد کردن به گونه ای که از مناطق پیرامونی متمایز، جدا یا بُریده شود، دوری یا گردی را جدا کردن یا متمایز کردن" بوده است. ( نمونه ای از کاربرد این واژه را می توان در فرتورِ زیر نیز دید ) .
" پَرگاردَن" به زبانِ آلمانی " rings herum abstechen " می باشد.
ابزار هندسیِ " پَرگار" نیز چنین کاری را انجام می دهد. ازآنجایی که " گار/ گاردَن" در واژه یِ " پَرگاردَن" همانی است که در واژه یِ " نِگاردن/نِگاشتن = نِ. گاردن/گاشتن" بکار رفته و این دومی به ریشه ی اوستایی " کَر: kar " بر می گردد، پس واژه یِ " پَرگاردَن " را نیز می توان به ریختِ " پَرگاشتن/پَرگار" بازنوشت ( نکته: "کَر:kar" ریشه واژه یِ " کردَن" نیز می باشد ) .
( فراموش نکنید که پیشوندِ " پَر " یک پیشوندِ " جدایی ناپذیر" است، چنانکه می گوییم : می پرهیزیم/بِپرهیز؛ از اینرو درباره یِ واژه یِ " پَرگاردن" خواهیم داشت: می پَرگارَد و . . . . )
2 - " پَروَستَن" با بُن کُنونیِ " پَروَند - ":
" پَر وَستَن" در زبانِ پارسیِ میانه به چم " محاصره کردن، احاطه کردن، کرانه/پیرامون/گرداگرد را بستن" بوده است و به زبان آلمانی برابر با " umzingeln " می باشد. چنانکه پیداست، واژه یِ " پَروَستَن" از پیشوندِ " پَر" ( دربالا به آن پرداخته شد ) و واژه یِ " وَستن" که ریختِ دیگری از واژه یِ " بَستَن" است، ساخته شده است که در واژه ای همچون " پی وَستَن/پی وَند" نیز آن را داریم.
ما در این باره واژه یِ " پَرچین" را نیز داریم که به چمِ " حصار، دیوار حصاری " است.
. . . . . . . . . . .
پَسگشت :
رویبرگِ 310 از نبیگ" Grundriss der iranischen Philologie " ( بخش سوم. پارسیِ میانه از کارل زالمان )


پیش از هر چیز بگویم که ریشه یِ پیشوندِ " پَر: par " در این واژگان به پیشوندِ " پَری: pari " در زبانهایِ ایرانیِ باستان باز می گردد و به " دور و بَر، دورادور، گرد، گرداگرد" نِشانِش دارد و با پیشوندهایِ
... [مشاهده متن کامل]
" - herum، um " ( در زبانِ آلمانی ) و
" - around ، circum " ( در زبانِ انگلیسی )
کارکردِ یکسانی دارد.
1 - " پَرگاردَن" با بُن کنونیِ " پَرگار - " :
" پَرگاردَن" در زبانِ پارسیِ میانه به چمِ " دوری یا گردی ایجاد کردن به گونه ای که از مناطق پیرامونی متمایز، جدا یا بُریده شود، دوری یا گردی را جدا کردن یا متمایز کردن" بوده است. ( نمونه ای از کاربرد این واژه را می توان در فرتورِ زیر نیز دید ) .
" پَرگاردَن" به زبانِ آلمانی " rings herum abstechen " می باشد.
ابزار هندسیِ " پَرگار" نیز چنین کاری را انجام می دهد. ازآنجایی که " گار/ گاردَن" در واژه یِ " پَرگاردَن" همانی است که در واژه یِ " نِگاردن/نِگاشتن = نِ. گاردن/گاشتن" بکار رفته و این دومی به ریشه ی اوستایی " کَر: kar " بر می گردد، پس واژه یِ " پَرگاردَن " را نیز می توان به ریختِ " پَرگاشتن/پَرگار" بازنوشت ( نکته: "کَر:kar" ریشه واژه یِ " کردَن" نیز می باشد ) .
( فراموش نکنید که پیشوندِ " پَر " یک پیشوندِ " جدایی ناپذیر" است، چنانکه می گوییم : می پرهیزیم/بِپرهیز؛ از اینرو درباره یِ واژه یِ " پَرگاردن" خواهیم داشت: می پَرگارَد و . . . . )
2 - " پَروَستَن" با بُن کُنونیِ " پَروَند - ":
" پَر وَستَن" در زبانِ پارسیِ میانه به چم " محاصره کردن، احاطه کردن، کرانه/پیرامون/گرداگرد را بستن" بوده است و به زبان آلمانی برابر با " umzingeln " می باشد. چنانکه پیداست، واژه یِ " پَروَستَن" از پیشوندِ " پَر" ( دربالا به آن پرداخته شد ) و واژه یِ " وَستن" که ریختِ دیگری از واژه یِ " بَستَن" است، ساخته شده است که در واژه ای همچون " پی وَستَن/پی وَند" نیز آن را داریم.
ما در این باره واژه یِ " پَرچین" را نیز داریم که به چمِ " حصار، دیوار حصاری " است.
. . . . . . . . . . .
پَسگشت :
رویبرگِ 310 از نبیگ" Grundriss der iranischen Philologie " ( بخش سوم. پارسیِ میانه از کارل زالمان )


🇮🇷 پَروَستن ستاکی پارسی است 🇮🇷
چمار: دوربستن، دژبستن، محاصره کردن
چمار: دوربستن، دژبستن، محاصره کردن