گر نباشد جاه فرعون و سری
از کجا یابد جهنم پروری.
مولوی.
|| ( ص نسبی ) پرواری : هفت گاو فربه بس پروری
خوردشان آن هفت گاو لاغری.
مولوی.
|| ( حامص ) مزید مؤخر که بدنبال بعض اسماء درآیدو به مجموع معنی مصدری یعنی پروردن دهد: بنده پروری.چاکرپروری. دانش پروری. دوست پروری. دین پروری. ذره پروری. رعیت پروری. علم پروری. معارف پروری. هنرپروری و جزاینها : ای شرع تو مروج دین پیمبری
زیب از تو یافته روش شرع پروری.
طالب آملی.