پرورش دادن
پروش
پروش
ایجاد کرده و یا پروش کرده
ارج یعنی بهاو ارز
ایجاد کرده
بزرگ و پرورش داده
بزرگ و پرورش داده
پرورش دادم
پرورانده:
پرورش دادن
پرورش دادن
پرورانده :
پرورش دادن
پرورش دادن
پرورش دادن
معنی - پروارش دادن
امید وارم استفاده کامل از این جمله رو برده باشید
امید وارم استفاده کامل از این جمله رو برده باشید
بزرگ کرد
پرورش داد
تربیتکرد
پرورش داد
تربیتکرد
۱ - پرورش دادن
۲ - بزر گ کردن
۲ - بزر گ کردن
پرورش دادن. تربیت کرده.
پرورانده یعنی ایجاد کرده
مثلا یک فکر و خیال گناه آلود را در سر پرورانده یا پرورش کرده ایجاد کرده
مثلا یک فکر و خیال گناه آلود را در سر پرورانده یا پرورش کرده ایجاد کرده
بزرگ کرده
پردرش داده
پرورش داده.
پرورش داده
پرورانده
مترادف:پرورش دادن
مترادف:پرورش
مترادف:پرورش دادنی
مترادف:پرورش دادن
مترادف:پرورش
مترادف:پرورش دادنی
پروش دادن
پرورش داده
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٠)