پرهیزگاری
/parhizgAri/
مترادف پرهیزگاری: پارسایی، تقوا، تورع، خویشتن داری، زهد، ورع
متضاد پرهیزگاری: پارسایی، ناپرهیزگاری
معنی انگلیسی:
فرهنگ فارسی
جدول کلمات
مترادف ها
پارسایی، پرهیزگاری
پارسایی، پرهیزگاری، تقوا، تقوی
پرهیزگاری، خودداری، پاکدامنی، خویشتن داری
پرهیزگاری، حسن، عفت، پاکدامنی، پرهیزکاری، تقوا، تقوی
پیشنهاد کاربران
بنظر اینجانب ؛ در کلیت یعنی دوری کردن و انجام ندادن ���� چه نباید کرد ؟نَه بِشنَویم نَه بِبینیم نَه بِنُوشیم نَه لَمس کُنیم نَه بی اَندیشیم ��♤♡◇♧ نه بو کنیم ! نه بِچِشیم نَه نَه نَه َنَه نَء ه. . . . چه چیزهایی را ؟؟!؟ . . . لا اَقل چیزهایی که در مجموع نظریه ی مهندسی محاسبه و برآورد مَنافع و مَعایب . . ضَررها و آسیبهایشان از لذتهایشان محاسنشان فوایدشان بَسی بیشترررررر هستتتت � no entry [unauthorized] never & if you do don't do again ana again ana again tobbb��ę توبه کنیم و لااقل fake it to make it یعنی اینقدر تکرار کنیم با تلقین با تلاش با رنج با هرچه که میتوانیم علیهشان مقاومت کنیم و دوست هم نداشته باشیم اگر دوست داریم هم لااقل اظهار نکنیم ���� آررررره یک کلمه دقیق معادلش در فارسی DARWISH
... [مشاهده متن کامل]
در پندارمان روی تکرار این ابتذالهارو پخش نکنیم درویشششششش معادل فارسی . . . ?� equalizering . . . . . what? things that transfer your soil , . . your mind in tortures result = we are will falling in pit in gail in HƏ�ĘLLL. . . .
... [مشاهده متن کامل]
در پندارمان روی تکرار این ابتذالهارو پخش نکنیم درویشششششش معادل فارسی . . . ?� equalizering . . . . . what? things that transfer your soil , . . your mind in tortures result = we are will falling in pit in gail in HƏ�ĘLLL. . . .
سپیدنامگی . [ س َ / س ِ م َ / م ِ ] ( حامص مرکب ) پرهیزکاری و درستکاری : واله سپیدنامگی از من مجو بحشرفارغ گذاشت فکر سیاهان کجا مرا. درویش واله هروی ( از آنندراج ) .
فکر میکنم همون خویشتن داری معنی بدهد
اتقا. . . .
پرهیز از کار بد
پارسایی ، تقوا، تورع، خویشتن داری، زهد، ورع
اجتناب از یک روش غلط