پرهیز جستن. [ پ َ ج ُ ت َ ] ( مص مرکب ) دوری کردن. اجتناب کردن. حذر نمودن. تحرز. احتراز کردن. توقی. اتقاء. اشاحه : دلاورچو پرهیز جوید ز جفت بماند به آسانی اندر نهفت.فردوسی.
( مصدر ) ۱- دوری کردناجتناب کردن حذر کردن احتراز کردن . ۲- پارسایی کردن اتقائ تقیه ورع بازایستادن از حرام. ۳- ترسیدن . ۴- بیم کردن از چیزی نامناسب و مضر .