پرهول

لغت نامه دهخدا

پرهول. [ پ ُ هََ / هُو ] ( ص مرکب ) مهیب. سخت سهمناک. سخت ترس آور :
میان دو کوه است پرهول جای
نپرد بر آن آسمانش همای.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) سخت ترس آور بسیار هول مهیب سهمناک .

فرهنگ عمید

بسیارترس آور، مهیب، سهمناک.

پیشنهاد کاربران

بپرس