پرموده

لغت نامه دهخدا

پرموده. [ پ َ دَ / دِ ] ( ن مف ) فرموده.

پرموده. [ پ َ دَ ] ( اِخ ) نام پسر ساوه شاه. ( برهان ). و او در جنگ بهرام چوبینه به دژ گریخت و هرمزبن نوشیروان بدوامان داد و تاج و تخت پدر بدو باز داد :
دو تن یافتستی که اندر جهان
چو ایشان نبود از نژاد مهان
چو خورشید بر آسمان روشنند
ز مردی همه ساله در جوشنند
یکی من که شاهم جهان را بداد
دگر پور پرموده فرّخ نژاد.
فردوسی.

فرهنگ فارسی

پسر ساوه شاه که در جنگ با بهرام چوبینه بدژی گریخت و هرمز بن انوشروان او را امان داد و تاج و تخت پدر را بدو باز گردانید .
( اسم ) فرموده
نام پسر ساوه شاه

دانشنامه آزاد فارسی

پَرْمودِه
(یا: بَرموده ، برموته، به معنای شیء) در شاهنامه ، پهلوان تورانی و پسر ساوه شاهِ ترک . با شنیدن خبر کشته شدن پدرش به دست بهرام چوبین در هرات ، به جیحون رفت و در دو منزلی بلخ، با بهرام روبه رو شد. بهرام شبانه بر سپاه پرموده تاخت . پرموده که توان برابری نداشت ، از هرمز شاه ایران، درخواست زنهار کرد. او را به دربار ایران آوردند، و شاه پس از بستن پیمان دوستی با او، وی را به توران بازگرداند. در اخبار الطوال، نام پسر ساوه که با بهرام می جنگد، یلتکین آمده است.

پیشنهاد کاربران

بپرس