پرمهه
لغت نامه دهخدا
پیشنهاد کاربران
پ مکسور. م مفتوح. ه مفتوح. . ه آخر ساکن مثل کسره ترمه.
یعنی تعلل کردن. . کندکارکردن. . دیرکردن. . سنگین کار کردن. .
از واژه های متروک در برخی روستاهای فارس در محل شهر باستانی استخر.
یعنی تعلل کردن. . کندکارکردن. . دیرکردن. . سنگین کار کردن. .
از واژه های متروک در برخی روستاهای فارس در محل شهر باستانی استخر.